خـُـدا و مــَـن

اگـر رفیق شفیقی درست پیـمان بـاش

خـُـدا و مــَـن

اگـر رفیق شفیقی درست پیـمان بـاش

خـُـدا و مــَـن

هَمه عاشقان بشارت که نمانَد این جدایی
برسد وصالِ دولت بکند خـُدا خدایی
ز کرم‍ مزید آیـد دو هزار عید آید
دو جهان مرید آید تو هنوز خود کجایی..

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب

زیبـــا3

سه شنبه, ۱ مهر ۱۳۹۳، ۰۸:۳۰ ب.ظ

در زاویه نگاهم خانه باغ قدیمی ست که دیگر ساکن ندارد .. اهل روستا برای رسیدگی به درختانشان حتی شده هر روز با خودروی شخصی شان تشریف فرما می شوند ..

یادم است که گاهی 50 نفری در سرمای شب های اول عید اینجا بودیم کیپ در کیپ و شانه به شانه به زحمت داخل خانه باغ خودمان را جا می دادیم تا از سرما فرار کنیم...

صبح ها با بوی نان و صدای جرق جرق هیزم ها از خواب بیدار میشدیم... یادش بخیر..

 همیشه از باغچه ی کوچکی که دورش را پرچین گرفته بودند می ترسیدم.. جای صیفی جات بود .. یعنی شده بود ..

 وگرنه قبلا گوسفندان را درونش جا می دادند و مرغ و خروس ها ناگهان از ورودی اش بیرون می جهیدند!



چیز دیگری هم با آن وقت ها خیلی مغایرت  داشت و آن هم نبود پدر بزرگم بود ..

کم حرف و مهربان ...لاغر اندام با کت مشکی وعصای چوبی که همیشه همراهشان بود به علاوه ی لبخندی که از دندان های نداشته حرف می زد... 

اگر نخواهم دروغ بگویم تحمل مادربزرگم بدون پدربزرگ خیلی خیلی مشکل شده است...

  • io

نظرات (۱)

خیلی وبلاگ عالی و خوبی داری لذت بردم واقعا من هم البته یه وب دارم که متاسفانه کسی به من سر نمی زنه و تنهام دوست داری بیا نیامدی هم اشکال نداره بازم ممنون موفق باشی
پاسخ:
آمــَـدَمـ
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">