خـُـدا و مــَـن

اگـر رفیق شفیقی درست پیـمان بـاش

خـُـدا و مــَـن

اگـر رفیق شفیقی درست پیـمان بـاش

خـُـدا و مــَـن

هَمه عاشقان بشارت که نمانَد این جدایی
برسد وصالِ دولت بکند خـُدا خدایی
ز کرم‍ مزید آیـد دو هزار عید آید
دو جهان مرید آید تو هنوز خود کجایی..

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب

۲۱ مطلب در دی ۱۳۹۳ ثبت شده است

ما تا ساعَت چندِ شب بایس به خاطـِره تــَعریف کردنای دُخدرای همساده گوش بدیم‍ عاخه؟


خوابیدیم‍ تو رختخواب 

پلکـا سنگیـن 

یهو صدای دخدرای همساده میاد

که با قهقهه وارد اتـاقشون میشن و شروع میکنن به تـعریف ...

:|

  • io

اَولیـن طراحیِ انسان که کِـشیدم‍

واسه سوم‍ راهنمـاییمه

 صاد 

معلم‍ نقاشیِ سهراب با اون همه توانایـی « در بیرنگ اسب ، حرفی به کارش بود .. » 

من که دیگه یه آماتورَم‍

منم‍ در جزئیاتِ چهره مشکل داشتــَـم‍

یادِش بخیـر..

:)

  • io


بَرا این دوستم‍ که اِزدواج کرده نگرانم‍..

:(

هنوز مُتوجه خیلی چیزا نیست و داره سختی میکِشه ..

فقط اَز خدا میخوام‍ کمکش کنه..



+ آی ملت! خونواده های مث خودمون مذهبی!

باشه..

دختر دیر شوهَر ندین..

اما دختر ساده تون رو تو این جامعه ، دست یکی از خودش ساده تر نسپرین!

فک نکنین زندگیش تکمیل میشه..

سختیایی میکِشه که هرگز یادِش نخواهد رفت

و از دستتون دلخور هم خواهَد شد!

هعی..

ناراحتم بدجوری..

):


  • io

با اِصـرارِ گودزیـلا دَر حالـی که هــَـوای شرجــی هنــوز روم اثـر نذاشته بود،

راه افتـادیم سمتِ ساحل

سطل شن بازی طبق معمولِ همه و همیشه ، همراهمون ..

ساحل خلوت بود..

بر اساس علاقه ی مفرطی که به خیره شدن به دریا دارم

عینکمو زدم و چند دقیقه قبل ازینکه گودزیلا با داد و بیداد صدا بزنه که :

بیـــــــا دیگــــــــه ..

به امواج نسبتا طوفانیِ نزدیــکـِـ غروب نگاه کردم..



هـَرمقداری که تلاش کردَمـ بخـاطر تاریـک شدنِ هوا شن بازی رو به فردا صبح علی الطلوع موکول کنم ، نشد..

شروع کردیم و یه قلعه ی بزرگ با چهار برجِ نگه بانی در چهار گوشه و یکـ برجِ فرماندهــی در وسط با نمایِ صدف

ساختیـم

بعدم که هوا تاریک شده بود و  نمای فرمانـدهی رو تموم کرده بودیم

همه اول یه نگاهِ عاقل انـدر سفیه بهمون می کردن که : 

عقلـشون کجا رفته.. تو این تاریکی دارن شن بازی میکنن :|

و بعد با دیدنِ شاهکارمون ، حرف و نگاهشونو پس می گرفتن و تحسین و تمجید می کردن .. 

به همین دلیــلِ تاریکی هوا قادِر به ارائه ی عکس از معماریِ شنی مون نیستم

عذر

(:

  • io

بُلند بالا تر ...

مُحکم‍ تر ..

قدَم‍ های بلند تر ...

نشونه های مَردونگی ت رو با تمام قلبم

دوست دارم‍..



زیبایی راه رَفتنمون در کنار هم‍ ...

(:



+یازده سانت پاشنه برای اینکه هم قد همسرش بشه  ..

بضیاشون همچنان؛ هم قد نشدن  هیچ..

خودشونو ازین لذت قشنگِ کوچیک محروم کردن ..

+ دوست داشتَنی هایِ مینیاتوری

  • io


اَزینا میخوام خیلی شَدید

واقعن جالبه..

بایس طرحشو دقیق بنویسم بدَم بسازن واسم


انگشتر متحرک تاریخ و زمان..

واااای...

:x


  • io

یه آشپز هَست تو یه بَرنامه مَعروف تلویزیون

به شدت عجول در حرف زدن..

یبار یه توجیحی کرد ، تا عُمر دارَم یادَم نمیره :


خب .. 

ما ازین به بعد 

دستمونو با آب میشوریم

و دستمال کاغذی رو از میزکارمون حذف میکنیم 

تا درختای کمتری قطع بشن ... 



:| به توان n

فک کنم به اندازه کافی ذکر مُصیبت گفتم! 

الباقی با خودِتون!

  • io

هنو نخوندم

اما به یبارخوندن می ارزه..

همین



خیلیم به شما ربط داره..تبلیغات بود دیگه

برید بخونید

  • io


تصمیم گرفتم بیشتر صبر کنم برا خرید دوربین ..

اینجا هم مث خیلی منظره های دیگه که شبا میبینم

بدجوری دوربین حرفه ای لازمم بود ..

هعی ...

  • io

داشتم مدارِک تکونی می کردَم 

اینارو دیدَم...

مشاور اول دبیرستان



مشاور دوم دبیرستان



هعی .. مشاورای به اصطلاح زحمت کِش ..

 باز خوبه در همین حد تونستن توصیف کنن!

  • io

اینارو کـه واسـَـت خریـدَم‍ 

خیــــلی دوس دارَم‍ (:

هرچنـد مال توئه اما شایــد حسودی کنم‍ و

چنتـاشو بهت نَدَمـ تو روزایِ نـامزدی



  • io

البته 

برخلاف بضی دوستان که صفحه رو باز میکنن و میبینن 

پست تاریخش واسه دو روز قبله ، فوری صفحه رو میبندن

بضیام هستن

باز میکنن میبینن بح بح

چنتا پست جدید که نخوندم

و شروع میکنن به خوندن

حمایتتون میکنم دسته ی دوم!

با اینکه نظر نمی دین

:دی

  • io


- خداروشکر دیگه نگران نیستم پاتو به شلوارم‍ بزنی

+ اااره ..دیگه میتونم بخوابم تو ماشین

-ولی تعداد خانواده کم‍ حال نمیـده  نه؟

+ نه بابا..تازه چند سال دیگه یکی میاد باز جام تنگ میشه یه مدت..

- آخی .. نی نیا که جای زیادی نمیگیرَن

مامان:  آره دیگه .. بعدم انقد اذیتت کنن اصلا نذاری بیان تو ماشین

(:

بابا:  نه.. داماد بعدی رو داره میگه  ((:


+می بینی..

 این گودزیلا از الان واست خط و نـِشون می کـِشه..

حواستـو جمع کن 

:دی

  • io

اینـو به پستِ قبـل سنجـاق کنیــن

:


+ پدرِ شما اگه روزی 10 تومن تو خرج صـرفه جویــی کنـه

ماهی 300 هزار تومن ذخیـره کرده

و توی سه ماه و ده روز 1 میلیـون ذخیـره کرده که به اندازه یه حقوقِ معمولیِ


ما اگه روزی یکـ ساعت از وقـتـِ اضـافه مـون - همونـایی که مثلن جلو تلویزیـون ولـو شدیـمـ و تبلیـغِ ده دقـه ای شو نیگـا می کنیـم - 

رو درست مصـرف کنیـمـ

طیِ 1 هفته 7 ساعـت مفیـدتــر بودیمـ! به انـدازه ی یه روزِ کـاری

و همیـن در 1 مـاه 28 ساعتــ!

و در یک سال 336 ساعت بیشتـر سـود بـُـردیـم!

اگه بـه مدتـِ 3 سال این رونـد رو ادامه بدیم و حتی دقیقه ای هم پیشرفتـِ بیشـر نداشته باشیمـ

1008 ساعت بیشتـر از قبل برای زندگی دنیـاهامون تلاش کردیـمـ و لـذت بردیـمـ

به عبارتی 84 روووووز  (24 ساعــتِ نه ! دوازده ساعتـِ بیـداری!!!  و کاملن مفیـد ) 

خداییش خودَمـ کفـ کردمـ ازینکـه نوشتم!

اَزونجـایی که تو خرجِ پـول زیـاده روی نمی کنـمـ
برنـامه مو
از الان رویِ وقتـمـ می ذارَمـ

خــُدایـا؟
کمکـ لـدفن
(:

  • io

اگه 

وَقـتـِمون

 واقـعن واسَـمون اهمیـتـ داشتـ

هیچوقت کفشِ بنـد دار نـِـمی خریـدیمـ





+من نمیگــَمـ..یـکی از فـلاسـفه میگـن..

++ اَوَلیـن واکنـشِ اغلــب آدما به ایـن جملـه اینـه که :

اِنقـد وَقـت تو زنـدگیـمون بیهـوده تلـفـ می کنیــــــمـ..

این که مُهمـ نیس

اَما نه عزیـز ..

اِستـفاده ی درست از همیـن وقتـای کوچیکـ شروع میـشه..


  • io


یکی از بزرگترین لذت های کم نمونه

در دنیا

در دوران طفولیت

مالِ من و شماست

اونم

خوابیدن پشت شیشه ی عقب پیکانِ

+دیشب یه نومونه دیدم

که اینو نوشتم

اصن دلم آب شد!


  • io

از ک‍ـَران

تا 

بی کـَران

جا شده

تو

جـمکــَـران



+نمدونم‍ کِی تکمیل میشه اصن

بس که طویل و عریض کردَن..

جالبه مسجد اصلی یه پنج متر مربع بیشدر نیس..

  • io

لازم به ذکر است که

من آدرس بلاگفای این بلاگ رو از دوستم گرفته بودم

اوایلش پستای عاشقانه زیاد داره

واسه اوشونِ

سوتفاهم نشه

  • io


یکی اَز امیـدوار کننـده تـــَرین صِداها

صِدای قرچ قرچ یخ زیر لاستیک‍ـای ماشینا

صبحِ دوران مَدرسـه

قبل از بیـرون اومدَن از رختخـواب بود! 

:)

  • io

تـاحالا شده کـفِ پاتون خراش برداره؟!

دقیقن کفِ پا

اونم‍ در امتداد شست و پاشنه در محل نرم‍ و نسبتن برآمده ی 

وسطـِ کفِ پا


اونوقـتـه که میفهمید

معنـای واقعیِ قدم‍ برداشتن یعنی چی..

  • io