خـُـدا و مــَـن

اگـر رفیق شفیقی درست پیـمان بـاش

خـُـدا و مــَـن

اگـر رفیق شفیقی درست پیـمان بـاش

خـُـدا و مــَـن

هَمه عاشقان بشارت که نمانَد این جدایی
برسد وصالِ دولت بکند خـُدا خدایی
ز کرم‍ مزید آیـد دو هزار عید آید
دو جهان مرید آید تو هنوز خود کجایی..

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب

۳۵ مطلب با موضوع «جدی نـوشت» ثبت شده است

راستــش

چنـد وَقتـیست

احساساتــمـ هـــَمه با

"بی" 

همراهـــَـند ..



بی حوصلگی ..

بی مــِـیلی ..

بی  اعصــابی ..


  • io

جنـاب عزرائیــل

 باسلامـ

اَز اینکـه به خوابــمـ آمــَـدید مچکــرمـ

باتشکــر


+ خواب داستانــی ِ جالـبـی دیدَمـ ...

 اون دهکـده فرشتـه ی مـرگـ رو به اسمـ خاصی صدا می زدند و ازش وحشت داشتن..

من و مامـانمـ اونجـا رفته بودیـمـ و اهالی برامون تعریف کردن ..

تابلویـی در بالاتریـن مکان دهکده بود آینه ماننـد .. انگار محل زندگـی فرشتـه ی مرگـ رو نشون می داد ..

وقتـی اون آینه تکون می خورد و تقریبن قرمز رنگـ میشد همه متوجه می شدند که امروز یکـ نفر خواهـد مرد ...

اون موقع بود که من با خیالی آسوده به چند نفر گفتمـ:  خب اینکه همون عزرائیله..شما نمی شناختین؟.. چیز وحشتناکـی نداره ..

 اون روز که تکون خوردن تابلو و تغییر رنگش رو به چشممـ دیدمـ ... من اون شخص مورد نظر بودمـ..



جناب فرشتـه ی مرگـ واقعا وحشتنـاکـ بود ... 

حتی توی خواب ...

  • io

بضیـا بضـی وقتـا بضـی کارای اشتبـاه رو انجـامـ میدن..

حتا فــَراموش میکنن آثار جـرمـ رو پاک کنن..

اینا که عادیِ ..


ولی نبایـد فراموش کنن که

دیگرون از دیدَن اون آثـار اذیـت میشن ...



+ منظور واضحشو فقطـ خودم میفهممـ...

  • io

بــَضی آدَما اولین متــلک هاشــون رو نمیگـــَن..

بلکه فرو میکنَــن..مث سوزَن به کف پا ..

 اونوَخ متلک های بَعدیشون مث راه رَفتــن روی هـَمون سوزن ِ ..

بیشتر فرو میره..بیشتــَر دَرد میکنه و تا اُستخون آدم میرسه ..


+دل نوشــت ..

  • io

انقــدر کـه فامیــلا بــرا ازدواجِ مــن با پســراشون دُعـا کردَن

اگــر بــرا موفقیــَـت ِ علمیــمـ دعـا می کردن،

الان مــن نخبــه ی جوانِ ایــن مملکــَـت بودَمـ :|






+یا نباس مهمونــی می گرفتیـمـ یا نبــاس اونـا رو دعوت می کردیــمـ..

++عصــلن از نگــاه ها و حرف هــای ِ منظــور دارِشــون خوشــمـ نمیــاد ..

+++تعریف از آقــازاده کــه دیگــه بمـــانــــَـد .. 


:|

  • io

محجبــه و چــادُری بـودَن

دَر مـواجهه با آدَمـایِ مـریض

گـاهی به شدت دردســر سازه...



+یـازهــرا

++خیـلی نـاراحـت...

:(

  • io

خنــده داره...



ظلمـ


انقــد بزرگــ


وَ


انقـــد راحـت ..  


+بذا بگمـ تا روشن بشیـن..

امسال

جانبــازان 25 تا 50 همـ سهمیه کامل شهیــد دادن..

من و 2تا از دوستــامـ (و خیلی از دانش آموزای دیگه)  که سهمیـه ای نداریـمـ سرجامون وایسادیـمـ

و هزاران نفــر دانش آموز ِ ...(!) اومــدن جلوِی مـا سبــز شدن..

با تراز 7000 رتبه ی 47 آورده..

با تراز 8500 رتبه ی 5000 آورده..


++الان میتـونمـ بگمـ که

افســرده شدمـ..


  • io


الحــق کـه اصلــن تصـورشمـ نمی کــردمـ اینجـــوری و بـه همیــن راحتــی

یـه سری آدمـ

زحمت و سختــی ها و آرزوهـامـو

بــه


بــاد


 بدن ....

اصلن فک نمی کردمـ...


+خدایــآ زبـــونـی که بهمـ دادی اینجــا دیـگه قاصــرِِ از تـوصیــف ِ این ظلمـ..

++بـا عرض معذرت اَز همـه ی آشنـاهایِ بلاگـی ، تـا یه مدتــی - که انتهــاش رو نمیــدونمـ - فاز منــفی دارَمـ خفن!

  • io

چطــو 

چجـــور

چـه وقـت

بریـمـ

و بمـونیـمـ و

بیـایـمـ


+متـولد یه مـاه از سال هستـمـ که تقریبن همه مون عادت به برنـامه ریزی ِ مفصل نداریـمـ

کلیـات  کـافیـه .. برنامـه واسـه همـه ی جزئیـات اعصـابـمو بهمـ می ریـزه ..

  • io
خــُـدا دوسـِـدون داره کـه اومـَـدیـن مـَـراسـِمـ

پـس پیشنهــاد میکنمـ

گنـد نـزنیــن بـه اینهمــه محبــت بی دَریـغ کـه لایـقش نیستیــن و فقط اون میتـونه ایـن لطـف رو دَر حـَـقـتون بـُـکنـه .. 

اینـا ادب نیـس در برابــرِ اون بالائـی!

مـا از حق خودِمـون می گذریـمـ کـه اِنقـده آلودِگـی تصویـری واسمـون ایجـاد میکنیــن

والاع :|



+مخـاطـَـبـَـمـ هـَـمـونـا کـه همیـشه واسشـون پیشنهـاد دارَمـ!

++بـی اَعصـاب

  • io

نمیـدونـَمـ بایـد بگمـ جای شمـا خـالی یـا نـه ..


دیشب رفتیـمـ بـاغ مـوزه ی قصر ..

انصـافن قشنـگ سـاختن.. 

فقـط بـه خـاطـر خـاطرات عجیب و غمـ انگیـزمـ توی موزه ی عبـرت ( کمیتـه ی ضد خرابکاری ساواک ) 

احسـاس خفگـی می کردمـ .. 


اون آدَمـا.. رنـج و دَردِشـون رو اونـجـا بـاقی گــُذاشتن...



+سیستـمـ فنـی تهویـه خـاموش بـود و واقعـن احساس میکردمشـون .. چهره هاشـون رو می دیدمـ ..

++اولیـن بار بود که یاد موزه ی عبرت افتـادَمـ ولی درواقع فرامـوشش کرده بودمـ .. ازون تجربـه ها پشیـمون نیستـمـ..

+++ دیشـب بـا همه خفقـانش .. مـاهِ بسیــــار زیبــایـی داشت (:

++++ اونجـا ازینـکه هنـوز دوربیــن ندارَمـ خیـــلی خیـلی افسـوس خوردَمـ..

  • io
خیــلی اوقــات ترجیــح میدَمـ سکـوت کنمـ
تـا حرف بزنـمــ..

یـا بنویسـَمـ..




+واکنش اَطـرافیــان اَصلن جالب نبوده و نیست .. 
متـاسفانـه ..

همیشه دوس داشتـمـ بتـونمـ کمـ حرف بزنـمـ و خـوب گـوش بدمـ..
  • io

اینــکـه آدَمـ

دلش بخــواد هیشــکی مـُزاحـمـ گریـه ش نشــه

یـه حق ِ ...


و اینکه اطرافیان درک کنن هم یه نعمتــه ...

  • io

ایـنکـه یکــی حرفـامـو گوش بـده یـا بخـونـه

و طوری نظـر بده کـه اِنگـار من خودَمـ آگـاه بـه اون مسئلـه نیستــَـمـ 


رو اصلــَـن دوس نـَـدارَمـ..

  • io

وَقتــی بـه مامـان میگــَـمـ دوستــَـمـ اِفطاری دَعوَتـــَمـ کــَـرده

و می شنوَمـ :

آخه من که نمی شنــاسمشـون ..



می فهمم چقد جالب...دوست4 سالمو که همین امسال همه ی روزاشو باهم بودیم مامانم میگه نمی شناسم..

هرچند در واکنش به دعوت یکی دیگه از دوستای صمیمی م هم همین راکشن رو داشتن.. و باز هم همینو خواهند داشت (!)

دلم نمیخواد اینو به خودشون بگم ..

اما

مامان

من هرچی سعی کردم با تعریف کردن از حرفا و رفتارا و خانواده ی دوستام اونا رو به شما معرفی کنم 

فقد با این واکنش روبرو شدم :

(:


پس عجیب نیس که نشناسیدشون.. چون هیچوخ تلاشی برای شناختنشون نکردین..


+خیلی ناراحت

  • io