باشه .. ولی ...

تورو خدا همکلاسیِ قدیمی منو نیگا..

پیام داده واسه مرتضی پاشایی دعا کن

:/

ینی چی بگم ..

آزار

خـُـب میــشه بهـش گفـ تلافیِ خـاموش!

عوضِ همـه ی اَذیــت هاش 

هرچنــد هفتـه یه بــار ، پیش میـاد فـُـرصتِ انتـقـامـ!

+گودزیــلا مقش می نوشت..

معنــی کلمـه..

هـِـی میگف : فلان کلمه ینـــی چـــــــــــی؟

متــرادِفـ کلمـه رو بـه فارسیِ کهـَـن و عربـی و انگلیــسی می گفتـمـ

انگلیسی رو میدونس انگلیسیِ ، غــُـر می زد که : بگـــو دیگـــــه ...!؟

 برا اون دو حالت هی فکـ می کرد ..

هی فکـ می کرد...

 چند دقه بعدِش میگفـ : معنیِ دیگه نداره؟

((:

نــَـزدیکـ

آقــا جان 

دور نـِـمیدانمـ

که ظهورِتــان ظهر عــاشورا باشـَـد!

بـَـس که

گفتــه ایمـ

 می گوییـمـ

و خواهیـمـ گفت

  

مکن ای صبح طلوع 

دیکتیشن

 جالبه..

هـرچنـــد ماه یکبــار دیکته ی کلماتــم‍ عوَض میشه 

و به نظر چقدر  شکیــل تر میشن ...

+ کاش خودآگـاهَم‍ هم‍ برای این تغییــر تلاش کــُـنه ..

پــُـر و خالی

پــُـر اَز

هدَف‍

و

خـالی اَز

حـَـرف‍

اَم.

+ نــُقطـه

اللهمـ الرزقنـا کربــلا

خدا میدونه یه عمره آقـا جون همین رویامه ..

یه گوشه از حرم باشم، تـو دستام زیارت نامــه ...

یعنـــی ... اِربــا اِِربــا

تنِ تــو اَز خون دَریــا شــُـد ...

غمـِـ تو سهمـِـ بابا شــُـد ....

دلِ من    اِربــاً اِربـــا شــُـد ...

ع

ل

ی

ا

ک

ب

ر

مَشکوک‍

زنـدِگی بدون اِتفاقــاتـش

اِنصافن دلچــسب نیس ..

وَقتایی که همه چی رو به راهه ...

مَشکوکمـ

...

اِی اهل عالمـ

مدیونــمـ

همین که راهمـ دادی توی روضه ت 

آقـا ممنــونــمـ..

همه زندگیــمو نذر تو کردمـ..

حالا مدیـونمـــ..

یه لحظه آروم نداره این دل مجنونمـ...

شامـِ واقعن غریـب

شب عاشورا واقعــَـن غریبانه س ..

دَسته ها کوچیکتـر .. 

عزاها کمتــر ..

شمع ها بی صدا .. روشن تـَـر ..

+عَکاس:  خودَم‍

سلام بَر مادَر

طوری سینه زَدی که ظهرِ عاشورا 

پَهلوهات 

دَرد بگیره یا نه ؟...

+ اِعتقاد منه ... کاری به کسی ندارم ..

سینه زَدن ینی به سینه زدن !

کـِـی برمی گردی

پاشو امیر لشکرمـ .. .

پاشو یـَـلِ دلاورم ......

 غریب و بی کسَم ببین .... 

[ کـَـسی نمونده یاورم ] ....

گفتم که مَردی.... 

مرد نبردی ....

امید دخترم بگو کِـی بر می گردی ..؟

اگه نیای 

براش می مونه آهِ سردی ....

+پیشنهـاد من :

خدایــا به یـَـاسِ عبـاس قسمـ 

مایـوسمـ نکن ...

:(((

تــکـ یـَـل

دلمـ دریـایِ غمـ 

دریای غم شد ...

قدمـ اَز غـصه خـَـمـ

از غصه خم شد ...

به خاک افتـاده مشک ساقیِ من ..

عمدار ِ سپاهمـ بی علمـ شد ...

علمـدار

سوره ی طـه

برای ِ تو تنی دیگــر نمـانده

برایِ من علی اکبــر نمانده ..

چرا ای وای ِ من روی ِ تو دیگـــر 

شبیــهِ روی پیغمبــر نمانـده ..

فدایِ لاله های پر پرِ تو ...

فدایِ نـاله های آخــرِ تو ... 

چه شـد اِی ســوره ی طاهــایِ بابا ...

که گشتـــه آیه آیــه پیکـــرِ تو ...

اکبَرها

به خودِت قسم

با بارونِت

آتیش گرفتم ...

+ای باران!

دیگر هرگز مبار ..

وقتی حلق علی اکبر حسین(ع) 

پر از خاک و خون بود کجا بودی ...؟

شرم بر تو که آنروز آل علی سوختند و امروز جگر ما میسوزد ...

روضــه ی کوچـَـکـ

پذیــرائـیِ دخـتـَـربچـه سه ساله از زائـرانِ کربلا

لینـک رو کلیک کنید و ببینید و خوب ببینید!

+ روضه ی تصویر کشیده شده دیدن داره... سه ساله ی حسین (ع) هـمـ اینقـدر شیـرین زبون بوده .... ؟؟ 

++رقیــه ی مهـربانمـ...

پدرَت حــُسیـن (ع) شفیعت بـاد!

:((

آه و آبـ

بــارون  بــارون ...

شنیــدی سَقــا نمیــاد ..

رَفـته به دَریــا نمیــاد ..

بـه خیمـه ی مـا نمیــاد ..

بــارون  بارون ...

بـه اُمیـد فـرات نبـاش ..

دیــگه ببـار یواش یواش ..

ببــار و جبـران کن براش ..

آرومـ آرومـ .. تو گوشِ اصغرمـ بخـون ...

دیــگه نمیـاد عموجون ...

نـَگـَردون اینقــَدَر زبـون ...

نـَگـَردون اینقــَدَر زبـون ...

:((

+ سیـد مهـدی میرداماد

روضه ی خونگی

وقتی صِدای روضه ی تکیه

تا توی اتاقت بیاد دیگه چیزی کم نداری .. 

... تو و روضه و اشک ...

+ جاتون خالی ..

:((