شروعِ دانشـگاهـمـ با خیـلی مواردِ قابـل توجهـی بود..
اول با دهه فجر..
که خیـــلی دوسش دارَمـ..
دومـ با دَرکـ کردَنِ فرهنـــگـی خیـــلی متفاوت با تـهران
با وجـودِ نزدیکـی ِ بیش از انـدازه به همـ..
سومـ با انگیــزه ی مضـاعـَـفـ!
راستشـو بخـوامـ بگمـ..
تابحـال
یـه عالمـه اُسکـل یجـا ندیـده بودَمـ
:دی
:|
بـا اینکـه میدونستـم و میـدونم
چون ندیده بودَمـ ، بـاورم نمیشد واقعا کسایی باشن که بغیـر از هدفِ درس برن دانشگـاه..
از بزرگتـرین اتفاقاتــِ این دو هفتـه ..
کم کردنِ یه کیـلو وزن بود :|
عادت دارم تا درس شروع میشه ، غذا کم میشه
مامانم تهدیدات رو هنــــــوز شروع نکردن! :دی
- ۰ نظر
- ۱۲ بهمن ۹۳ ، ۱۹:۱۲