وقتی دوستمو توی حیاط درمونگاه میبینم
و جایی پیدا نمیکنیم
برای نشستن،
جز؛
ویلچر
های کنار دیوار
:/
- ۰ نظر
- ۱۸ مهر ۹۴ ، ۲۳:۲۰
وقتی دوستمو توی حیاط درمونگاه میبینم
و جایی پیدا نمیکنیم
برای نشستن،
جز؛
ویلچر
های کنار دیوار
:/
دوستــَـمـه..
اَمـا انگــارِ
خودِ مــَـنه
که بیــرون اَز مــَـن زندِگــی میکنــه...
+ نه ازون دوستای ده ساله...
نه ازون دوستا که همه میگن " صـَـمیمی "
نه ازونا که سر و تـَـهِ شونو بزنی ، با هَم هستن
نه ازونا که آب میخورَن به هم خبـر میدن
نه..
ازونــا که
بی وقت
دستِ همدیگــه رو میگیــرَن و
ازینــکه قلبــشون یکیِ
خوشحــالــَـن..
هــُـدی جان!
میدونم اَلان یادَمی..
که انقــد غلیــظ به یادتم..
دوستت دارَمـ
رو کمکم حساب کن..
اون روز رو میبینم که ذهنِ بی نظیـرت
ایـده هاشو عملـی میکنـه...
پس تا اون روز ..!