شکرت که به حد مرگ خسته میشمـ
مرگ واقعی روزمرگیِ
نه دست و پا و سرد درد و خوابالودگی
همه ی اینا در عین لذت و شادی یعنی خوده خوده زندگی
- ۰ نظر
- ۱۷ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۱:۴۴
شکرت که به حد مرگ خسته میشمـ
مرگ واقعی روزمرگیِ
نه دست و پا و سرد درد و خوابالودگی
همه ی اینا در عین لذت و شادی یعنی خوده خوده زندگی
- پاشید دیگه
+ باش😴
- د بلند شو ! تو خوابو خسته کردی
+ مامان جان من تا سحر بیدار بودما
- خب باااشه.. بسه پاشید شب شد
+ یکمم به این گیر بده
- اون بچس بذا بخابه
+ ( زیر لب : لابد این منم که گودزیلام )
زیر چشمی نگاهم به ساعت :
یک بعد از ظهر :|
مادر است دیگر
ساعتش با یکمی اونورتر از چین تنظیمه
منطق خودشم داره 😅