کوتاه نویسی نمویَـمـ
باشد که درمانی شود بهر دردِمان
- ۰ نظر
- ۱۶ فروردين ۹۶ ، ۱۷:۳۷
ذوق نوشتنم داره کور میشه
دنبال یه دفترچه مث مال رد پای آبی ام
با یه مداد شمعی که رد کنم داخل سیمش
و همیشه همراهم داشته باشم
+ خدایا غذای روح عطا نمو
با اینکه خیلی مدته دانشگاه و درس تو بلاگ نویسیم اخلال ایجاد کرده
اما خوشحالم که هنوز هم میخونید (:
همراهانِ جان ، سلام!
بی مقدمه شروع کردم به نوشتن
این مدت درگیری های دنیای بزرگترا کلافه م کرده بود
این بزرگترها اصلا نمیفهمند
باید همه چیز را برایشان توضیح بدهی
این بزرگترها چقدر عجیب هستند
+ بقول شازده کوچولو
وقتی هر روزه هفته
هر کلاسِ هر روز
بیشتر از دو ساعت
بشینی سر کلاس
وضعیت این میشه
از بی سوژگی مفرط رَنج می برم
شهر و دیار مادری
یادآور خاطرات کودکی..
خاطرات خوش بدون دغدغه.. با کلی فامیل و آشنا..
ارتباطتون رو قطع نکنید با ولایتتون ! ((:
با دختری
ازدواج میکنید که
نمیدانید گذشته اش چیست
و دختری
را ترک میکنید که
گذشته اتان را با او بودید
کدامین عقل است که این را قبول میکند.
پس...
اگر با معشوقه اتان ازدواج نکردید
یقین بدانید با معشوقه مرد دیگر ازدواج کردید...!
+ دکتر الهی قمشه ای
++ یکی از جملات معرکه ست.. چندین بار خوندمش..
- همینجا باشه
+ نه باید ببریمش اون طرف
- نــــــــــــــه همینجا که باشه باکتریا میخورنش
+ باکتری چیه؟
- باکتری همون هواعه دیگه ، ینی اینجا باشه هوا باکتری میخوردش تموم میشه
دیالوگ سه تا دراکولا |:
بخدا ما همسن اینا بودیم یه کامیون پلاستیکی داشتیم نخ می بستیم دنبال خودمون می کشیدیم حال می کردیم |:
خب..
بعضی وقتا هم اصلن حس فضای مجازی نیس
تقویم های روزنوشت قدیمی
با خاطرات شیرین
بدون یادآوری روزهای تلخ
توی عصرهای گرم شهریوری، بیشتر میچسبه (؛